داستان درمورد یه پرونده قدیمی سوزوندن جسده که یه افسر پلیس رو دوباره به شهر زادگاهش برمیگردونه جایی که از هر طرف یکی درکمینه از طرفی فتنه گران از طرف دیگه قاتلی دیوونه و جهت دیگه قربانیانی که دنبال انتقام گرفتنن و هرسه مثل طوفان شنی سهمگین به هم نزدیک میشن اما این افسر معتقده هر طوفان و هرج و مرجی پایانی داره باید ببینیم باورش درسته یان
داستان درمورد یه پرونده قدیمی سوزوندن جسده که یه افسر پلیس رو دوباره به شهر زادگاهش برمیگردونه جایی که از هر طرف یکی درکمینه از طرفی فتنه گران از طرف دیگه قاتلی دیوونه و جهت دیگه قربانیانی که دنبال انتقام گرفتنن و هرسه مثل طوفان شنی سهمگین به هم نزدیک میشن اما این افسر معتقده هر طوفان و هرج و مرجی پایانی داره باید ببینیم باورش درسته یان