داستان درمورد ویراستاریه که بعد از رد کردن یه رمان بعد از تو رختکن اداره خوابش میبره ، توی رمان بیدار میشه و تبدیل به بدشانس ترین شخصیت داستان شده که انواع و اقسام بدبختیا رو به خودش جذب میکنه و فقط در صورتی که به قهرمان خوش اقبال داستان نزدیک بشه اقبال بهش رو میکنه و فرصتی برای رفتن به خونه داره
داستان درمورد ویراستاریه که بعد از رد کردن یه رمان بعد از تو رختکن اداره خوابش میبره ، توی رمان بیدار میشه و تبدیل به بدشانس ترین شخصیت داستان شده که انواع و اقسام بدبختیا رو به خودش جذب میکنه و فقط در صورتی که به قهرمان خوش اقبال داستان نزدیک بشه اقبال بهش رو میکنه و فرصتی برای رفتن به خونه داره