داستان درمورد دو دوست و رقیب در همه چیزه ،شی زه مغرور و متکبر و سرکش که پدرش ژنرال شی همیشه دوست داره دانشجوی نخبه و ممتاز آکادمی نظامی باشه با لوشیائوکوی که در همه چیز مخصوصا اداب و رسوم چینی ممتازه ملاقات میکنه و باهم دوست میشن این دو درهم چیز باهم رقابت دارن از درس تا شجاعت ، در همین حین شیائوکوی محبتی نسبت به شی زه پیدا میکنه اما با این جمله روبرو میشه(تو این دنیا نمیتونی دوستم داشته باشی)به نظرتون سرنوشت چی براشون رقم میزنه
داستان درمورد دو دوست و رقیب در همه چیزه ،شی زه مغرور و متکبر و سرکش که پدرش ژنرال شی همیشه دوست داره دانشجوی نخبه و ممتاز آکادمی نظامی باشه با لوشیائوکوی که در همه چیز مخصوصا اداب و رسوم چینی ممتازه ملاقات میکنه و باهم دوست میشن این دو درهم چیز باهم رقابت دارن از درس تا شجاعت ، در همین حین شیائوکوی محبتی نسبت به شی زه پیدا میکنه اما با این جمله روبرو میشه(تو این دنیا نمیتونی دوستم داشته باشی)به نظرتون سرنوشت چی براشون رقم میزنه